مولای من،
حجّت خدا در زمین، تویی.
چشم خداوند در میان خلق، تویی.
نور هدایت پروردگار و مشکلگشای مؤمنان، تویی.
کشتی نجات، تویی.
چشمهی حیات، تویی ...
و تو از همهی آنچه برشمردم، بهتر و بالاتری.
زیرا مقام و منزلت تو والاتر از آن است که به وصف آید یا حتّی به دل خطور نماید!
امّا من ...
فقط یک فضیلت دارم که خود را جز به آن نمیشناسم:
أنا مولاک
تنها افتخارم این است که مرا به غلامی بپذیری و مدال عبودیّت خود را با دستان پاک خویش بر سینهام بیاویزی.